هاناهانا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 28 روز سن داره

برای تو دخترکم

بدون عنوان

 - می گی مامان علی تو مهد گریه می کرد می گم چرا می گی من زدمش -می گی تو مهد پیشی دهنشو باز کرد می خواست منو بخوره.... من گوشتم؟؟؟؟ نـــــــــه -یبار من و بابای هانا داشتیم بحث می کردیم.....می گه مامان بابا خوشگله جیگره.......بعد رفته پیش باباش می گه مامان می گه تو خوشگلی می گم هانا فامیلیت چیه ؟میگی مینایی هانا مینایی خدایا به امید تو ...
22 مهر 1392

بدون عنوان

       سال و 4 ماه و 10 روز من نمی دونم واقعا منم 2 سالم بود این همه چیز بلد بودم؟ -از حموم اومدی می گی مامان دستام پیر شده من مامان بزرگ شدم - خیلی باب اسفنجی میبینی یه شب موقع خواب می گم هانا جون شب بخیر میگی شب بخیر هم خونه -بابا جون رستوران داره به بابام می گم چایی می خوری می گی نه بابا جون کباب خورده -رفتیم عروسی موقع برگشت می گم هانا دوست داری عروس شی؟می گی نه من پسرم -حرص منو در آوردی می گم کچلم کردی هانا میگی نه موهاتو کوتاه کردم -رو شکم من راه میری می گم آخ اوف شدم . ادای زنگ زدنو در میاری میگی الو آمبولانس یه نفر اینجا گریه می کنه اوف شده -بابا رو نشون میدم میگم هانا ...
3 مهر 1392
1